(version 2β)

Ma'arif

p.9
فصل٨

سُبْحَانَکَ میگفتم در رؤیت الله و در آثار عجایبها و پاکیهای الله نظر میکردم گفتم چون الله را با همه پاکیها و عجایبها در آن سبحانک گفتن بدیدم گفتم وَبِحَمْدِکَ یعنی خواهم تا اوصاف ستوده الله را و جمالها و انعامات الله را ببینم و میخواهم که در همه نغزیها و نیکوییها نظر کنم تا الله را بصفت نغزی و نیکوکاری بینم و این جمال الله را و نیکوکاری الله را میدیدم که بی نهایتست ولیکن باندازه اثر می بینم و هر چند اثر زیاده میشود بهتر می بینم و همچنین الله بهمه صفاتش می بینم نشسته و در محلهای آثار هر صفتی که ازین معانی است باز نگرم در آن آثار الله را بینم اما چگونگی اش را نتوانم گفتن، در نماز که الله اکبر میگویم یعنی معیّن است که الله اوست و بس و بهرچه نظر کنم او را بینم و بس، آخر قُلْ هُوَاللهُ اَحَدٌ اشارتست باو که ای طالبْ الله حاضر است امّا تو غایبی تو ازان غیبت بحضرتش باز آی که اواحدست کسی نیست جز او عالم و قادر و هوشمند نیست اِلاّ او و اکنون الله گویم یعنی ای خداوند من و ای سازنده هر جزو من چنانک هر جزو من از فاعلی الله آگه میشوند و آسیب میزنند
p.10
بفعل الله باز تعظیم الله یادم آمد یعنی این سازنده همه چیزها واجب التّعظیم است بازدیدم که هم سازندگی و هم صفت تعظیم او بر اجزای من زد و هر جزو من چون عروسی میشدند که تعظیم کنند مرشاه خود را در خلوت گفتم ای الله عشقی که ممزوج با تعظیم تو باشد چه خوش حالتی است خوشی است والله اعلم.
_