(version 2β)

Ma'arif

p.11
فصل۱۰

الله اکبر گفتم دیدم که اندیشهای فاسد و هر اندیشه که غیر اندیشه الله بود همه منهزم شدند بدل آمد که تا صورتی پیش خاطر نمی آید اخلاص عبادت ظاهر نمی شود و تا کلمه لفظة الله بدید نمی آید از فساد بصلاح نمی آیند و تا تصوری نمی کنم از صفات الله و تا نظر نمی کنم در صفات مخلوق و جد و رقت و عبودیت ظاهر نمی شود پس گویی که معبود مصور آمد و گویی که الله لفظ الله را و اسامی صفات را چنان آفریده است تا چون پیدا آید خلق در عبادت آیند و توحید را سبب قطع
p.12
ترددها کرده است و اشتراک را سبب پریشانی کرده است و هر حروف و اندیشه را مدار کرده است چو اینها را نظر کردم گفتم بیا تا هر چه فانیست و مقهورست همه را از نظر محو کنم و دور کنم تا چون بنگرم قاهر را و باقی را توانم دیدن و خواهم که چندانی محو کنم که نظر من بر صفت قاهری الله و صفت بقای الله و کمال حقیقی الله قرار گیرد و هر چند محو می کردم خود را محبوس مقهورات و محدثات می یافتم گویی که الله محدثات را بر می گرداند و من درین میان می دیدم که بر دوش الله ام باز می دیدم که هم من و هم چرخ و هم افلاک و خاک و عرش همه بر دوش الله ایم تا کجامان خواهد انداختن تا همه فریاد عاشقانه بر آوردیم که ای الله ما چنگال در تو زده ایم و بر دوش تو چشبیده ایم و دست از تو نمی داریم از آنک عاشق زار توایم. اکنون ای الله چو یکدم چشم و نظر در تو می نهیم و عظمت و حسن ترا می بینیم می آساییم و دم خوش می زنیم و دمی دیگر ناله عاشقانه می زنیم و بوقت خواب نیز همچنانیم. اکنون چو دیدم که ما همه بر دوش الله ایم و الله ما را می جنباند و شربتها و خوشیهای گوناگون در ما می فرستد و ما از خوشیهای آن مست می شویم و فریاد می کنیم و الله ادراکات ما هموار می کند و در اندرون گردشهای دیگر و عجایبهای دیگر روان می کند و می نماید تا من آن همه را می بینم و مستغرق می شوم در زمره آن چنانک الله روح هر کسی را در عالمی می گرداند و ملکوت خود را بدیشان می نماید تا بدانی که ملکوت الله بی نهایت است و الله اعلم.
_