p.12
فصل۱۱
گفتم عجب نیست عرضه کردن اعمال امّت بر نبی علیه السلام بنگر که چون پارۀ راست می روم بسوی الله و نزدیک تر می شوم بحضرت الله و کارهای مریدان. مرا کسان مرا بر من عرض میکنند و دوستان و دشمنان مرا بر من عرض میکنند تا جمله سرایر ایشان را و اعطاف صُدور ایشان را می دانم و چون خیال در دل ایشان می روم اگر این محل صفای مرا الله از کالبد من جدا کند و از استخوان و گوشت من جدا کند تا همه را بی اینها در الله بینم چه عجب باشد اکنون گفتم که در موضع جست و جوی دل خود نظر کنم و آنرا بالله بپیوندانم تا بینم که الله هر چیزی چگونه مصوّر می کند و بر می آرد و گوش آن مصور را گرفته باشد و بر می کشد تا من آن بر کشیدن الله را نظاره میکنم و خویشتن را بیندازم کاهل وار و هر چه الله بر می کشد می بینم
|