p.109
فصل ٧٥
قَالَ النَّبِیُّ عَلَیْهِ السَّلَامُ مَنْهُوْمَانِ لَا یَسْبَعَانِ طَالِبُ الْعِلْمِ
|
p.110
وَطَالِبُ الدُّنْیَا نهمت سیر ناشدن از چیزی وسخت حریص شدن، منهوم سیر ناشونده رسول علیه السلام دو قسم کرد این را یکی علم و یکی دنیا تابدانی که هرچه بدنیا برد و وسیله باشد بقرار این جهانی آن علم نیست آن جهل است و از آنک علم آنست که وسیله نباشد بپشیمانی و عقوبت که هرچه پایانش وسیله باشد بپشیمانی و عقوبت آنرا جهل گویند اگرچه آن از ابتدا علم نموده باشد چنانک دزد بحکم دانش خود حفرۀ نغز برید و بهنجار چیزها بیرون آورد و نگاه داشت چون در بازار برد آنرا ببینند و بشناسند و سردست او بگیرند گوید که آه تباه کردم و ندانستم اکنون هر علمی ترا بقرار
1
این جهانی میدارد آن از حساب علم نباشد بسیار علم نمای آمد چو
2
پایانش دل برقرار این جهانیست و رغبتی اش نیست بآخرت و آرزویش نیست بکار آخرت آن جهل باشد از روی معنی و بسیار دنیا نمای باشد که پایانش رغبت بکار آخرت باشد چنانک کسب حلال از بهر توشۀ آخرت و سروری جستن از بهر گستردن کار آخرت اکنون از بهر این فرمود که چون آتش حرص و قوة را در پختن فطیر دنیا صرف کردی لاجرم در کار آخرت تنورت سرد ماند و شرط حصول علم ترک دنیا آمد تا اغراض این جهانی را نمانی هرگز تو عالم نشوی اکنون اجزای کالبدت سماوی و ارضیست و تو غیروی ازانک تو در چهار طبع آب و آتش و خاک و باد و هوا و سمایی و تو هیچ مشاهده کردی و دیدی که تو از عالم دیگر آمدۀ درین عالم چرخ و ترا باز ازین جای بیرون می باید رفتن تو همچون خجندۀ که درین پنگان آسمان و زمین ماندۀ تواینها را از خود محو می کن تا همه عشق الله را ثابت کنی والله اعلم.
|
p. 110
١
. د : بر قرار.
٢
. د : چون.
|