(version 2β)

Ma'arif

p.133
فصل ٩٤

گفتم ای الله وعده کردۀ که وَمَامِنْ دَابَّةٍ فِی الْارْضِ اِلّاعَلَی اللهِ رِزْقُهَا a مرا چون از طریق ظاهر درها بر آوردۀ روزی من از خود بده چو مرا از اسباب میسّر نمی کنی هم شاهد خواهم و هم نعمت خواهم و هم سماع خواهم و هم حرمت خواهم و هم قدرت خواهم و هم مشیّت خواهم الله الهام داد که الله و هو الله عبارتست از خوشیها و مرادها و مشیّتهای همۀ مخلوقات و زیاده تو بی نهایت از من می خور چنانک
p.134
نحل از گلها تا همه اجزات عسل شود از آنک محیی ماییم احیا جز بخوشی نباشد و جز بمراد نباشد و ممیت ماییم اماتت جزبفراق خوشی و مراد نباشد هرچه خوشی در آید 1 وجود پدید آید و هرچه خوشی برود 2 فنا پدید آید همه صور بهشت از حور او عَینا همه از ما چرند جانها عرقهای ماست اسباب خوشیها و مرادها چو کفچه ایست پیش ما چندانک می توانی بقدح ذکر الله از ما می خور از شراب ما چون مست شدی وسست گشتی خوشی خوابت دهیم چون اصحاف کهف تو از مامی خور و شُکر سُکر ما می کن یعنی بخلقان خوشی ما می رسان تا ترا زیاده می دهیم گفتم که الحمد الله یعنی این شرف مرا تمام نیست که تصرّف الله و فعل الله در اجزای منست که از عدمم بر کشید و وجودم داد و در اجزای من تصرّف می کند و من میدانم که او متصرّف منست و این حالت عزیزترین حالهاست نزد من که باین صفت بالله می روم اکنون حمد می گویم و هر دم خود را از این حالت پر می کنم و از خلقان و احوال دیگر بی خبر می باشم و از همه آشنایی قطع می کنم گویی آن حمد مر مزهای الله را می کنم زیرا آن همه عشق نامها و همه ثناها مر پارهای مزهای الله را می گویند اکنون همچون عروسان عاشق می زارم که ای الله مرا از مزهای خود محروم مدار که جز تو هیچ کسی ندارم لَا تَنَرْنیْ فَرْدَاَ وَاَنْتَ خَیْرُ الوٰارِثِینَ b اکنون با هر موجودی که صحبت الله با وی کم شود کمال حال آن چیز بنقصان بدل شود چنانک شاه چون از عروس روی بگرداند عروس پژمرده شود و الله را صحبتی است با عقل و مزۀ معقولات از آنست و کذا الحسّ پس همه تصرّفات الله است در همه اجزای من و فعل الله بی صفات الله نیست از رحمت و کرم و غیر ذلک و این اوصاف همه نور و مؤثر نور است بدان رنگ که پیش ازین دیدم پس در هر جزو من جویهای نور می رود همچون زر آب و روان میشود از صفات الله و چون صنع الله می کند در هر جزو من و همه خواطر و مزه از الله هست میشود همه روی سوی الله آورده اند و الله چنانک شاه زیبا در میان عروسان نو بنشسته یکی بر کتفش می گزد و یکی بر شانه بوسه اش می دهد و یکی خود
p.135
را در وی می مالد و یا چنانک فرزندان چودانۀ مروارید گرد پدر جوان در آمده و با وی بازی می کنند و یا چون کبوتران و گنجشگان گرد کسی که خورشان می دهد در آمده باشند و بهر جای وی بر می نشینند همچنان همه ذرّهای کاینات گرد جمال الله گردان و تدبیر و خواطر من گرد الله گردانست و سُبّوح و سبحان گویانست (والله اعلم).
pp. 133 - 134
a . قرآن کریم، سورۀ ١١، آیۀ ٦. ١ . ص : دارد. ٢ . ص : نا خوشی برود. b . قرآن کریم، سورۀ ٢١، آیۀ ٨٩.