(version 2β)

Ma'arif

p.147
فصل ١٠٤

وقتی که از خواب بیدار شوم همه جهانرا تویی الله بینم چو بر خود بجنبم تویی الله را در کنار گیرم و می بینم که از تویی الله در دست من چه می آید [و در حواس من چه می آید 1 ] همچنانک شاه بجنبد و از خواب بیدار شود پندارد که تنهاست چو آسیب زلف عروس و روی عروس و اجزای عروس بروی زند داند که عروس با وی است
p.148
و مونس ویست بیارامد و با وی سخن گفتن گیرد من نیز از تویی الله آنچ بدست من آمده باشد با وی سخن گیرم و بنزد خوشیها و نغزیها و جمالهای الله درآیم و هر ساعتی با تویی الله درمی آمیزم و عجایب باطن تویی الله را نظر می کنم و عجایب آن را می بینم و شراب مزۀ هر عجبی را چنان نوش می کنم که تا دیری بی هوش می مانم چنانک از حالت موسی (علیه السلام) 2 خوشتر از همه تجلّی است و اَرِنی است و هر ساعتی تویی الله را در کنار می گیرم که وَ اِذٰا سَأَلَکَ عِبادی عَنّی فَانّی قَریْبٌ a و هر ساعتی بگرم روی عیسی و وجد موسی و بی گمانی محمّد علیهم السلام و کشوف و قرار اولیاء و بجمال معشوقان و حالت عاشقان و نوای خوش ایشان، پایم از بهر آن داده اند تا بنزد خوشی های ایشان پویان باشم و عجایب آنرا نظر کنم و می گویم که ای الله مرا از اینها بده که اینها را از غیب تو هست کردۀ و بداد تو چنین هست شده است مراهم بده کُنْ فَیَکُوْنُ تامرا نیز هست شود ای الله انبیا را و افلاک را و سیّارات را گرم روی دادۀ و خوشی دادۀ مرا برقرار و خفتن و آسودن خوشی ده اکنون خوشی های ظاهر مدد از خوشی های باطن می گیرد و باطن مدد خوشی ها از تصرّف الله می گیرد و تصرّفهای الله از صفات الله است لاجرم درهای باغ ابدی که نامش بهشتست صفات الله آمد و در هر نوعی از خوشی جهان یک در صفت الله بر آن گشاده است تا در وی درمی دمد و می افزایاندش یا اکنون بیا تا خود را بعرصۀ آن درهای صفات الله اندازم و در آن بهشت روم که یاد این جهان نکنم یاد الله کنم و بالله باشم الله را یاد می کردم گفتم تالله محبّ من نبود من محبّ الله چگونه باشم عشق از یکطرف محال باشد هرگز یکدست بانگ نکند نیز میل حوران بهشت ببهشتی محبّت الله است گویی الله است که در کنار می گیرد همچنان صورتها یکدیگر را کنار ها گیرد آن محبّت روحها باشد امّا در حقیقت روح و در معنی صورت معانقه صورت نبندد (والله اعلم).
pp. 147 - 148
١ . ص : ندارد. ٢ . ص : ندارد. a . قرآن کریم، سورۀ ٢، آیۀ ١٨٦.