p.61
فصل ۴۵
یَا اَیُّهَاالَّذِیْنَ آمَنُوْا اصْبِرُوْا وَصَابرُوْا وَرَابطُوْا
a
یعنی صبر در جنگ تن و قهر نفس و صابروا ثبات در حزم و رابطوا دست از جنگ او نداری تا فلاح یابی اکنون با دشمن اندرون و دشمن بیرون از بهر این باید جنگ کردن امّا
|
p.62
با دشمن بیرون از بهر این جنگ کن تا اندرون تو سلامت ماند با مطلوب و چون عداوت از اندرون میآید جنگ و مجاهده با او اولی باشد و این جنگ را قوی تر باید کردن
رَجَعْنَا مِنَ الْجِهَادِ الْاصْغَرِ اِلَی الْجِهَادِ الْاکْبَرِ
و این جنگ با این دو دشمن در اندرون و بیرون از بهر مطلوبیست و تو آن مطلوب را باش درین بودم که روی بنفس نهادم و گفتم تا ببینم که بیخ او کجاست تا آن بیخ را ببرم و هر مهمّی که بیخ نفس بدان تعلّق دارد آن مهمّ را ویران کنم و از هر کجا که نفس سر بر آوردی پاره پاره اش میکردم همچون صورت سگ و دندانهاش را میشکستم باز ساعتی بر شکل خوکش میدیدم سیخهای آهنین در شکمش میخلیدم و پاره پاره و ریزه ریزه اش میکردم چنانک هیچ نماند چون بخفتم سبزها و خوشیها و راحتها میدیدم در خواب و چون بیدار شدم سورۀ تبّت پیش دل آمد بخواندم گفتم مگر ابولهب نفس منست که چنین لهبی درمن میزند
مَااَغْنَی عَنْهُ مَالُهُ وَمَاکَسَبَ
b
چندین علم و حکمت این بلای لهب را از ما باز
نداشت
وَامْرَ أَتُهُ حَمَّالَةُ الْحَطَبِ
c
آن بیخ اوست که اندک اندک جمع شود ازو
فِیْ جِیْدِهَا حَبْلٌ مِنْ مَسَدٍ
d
باید که رسنی در گردن نفس کنم و بهزار رسوایی اش بر آویزم والله اعلم.
|
pp. 61 - 62
a
سورۀ ۳، آیۀ۲۰۰.
b
قرآن کریم، سورۀ ۱۱۱، آیۀ۲.
c
همان سوره، آیۀ۴.
d
همان سوره، آیۀ۵.
|