(version 2β)

Ma'arif

p.224
فصل ۱۴۵

اِنَّ اللهَ اشْتَريٰ مِنَ الْمُؤمِنیّن اَنْفُسَهُمْ وَ اَمْوالَهُمْ بِانَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ a چو خریدار نیکویی منم نه خلقانند و من شکسته نکرده ام کالۀ کردار ترا چرا شکسته شدی چو خلقان خریدار کار نیکو نیستند چرا ازیشان خریدن و قبول کردن طمع داشتی تا هم انعام من طمع داشتی و هم انعام خلقان خلقان رابا منعمی من برابر کردی و مرا با منعمی کافی نداشتی 1 اکنون اگر تو راستی و نیکویی از بهر آب روی و مراعات خلقان می ورزیدی لاجرم ریخته شد چون قبوُل نکردند و اگر از بهر الله می کردی آن ضایع نشد پس تو چرا شکسته دل شدی و رنجور شدی چو خریدار منم، اکنون می فرماید که هر و هم نغزی و هر اندیشۀ خوبی که پیش خاطرت می آید همه آفریدۀ منند و پیش من بخدمت و طاعت و فرمان برداری ایستاده اند و نظر می کن که این صور چگونه فرمان بردار منند، آستین خجلت بِروُی نهاده از زوایای عدم بفرمانم زود بیرون می آیند و بخدمت پای می کوبند و بندگی می کنند و می روند و هر عجبی که ترا بخاطرت آید از سادگی و لمعان نور و نور رخسارها همه را پیش تو هست می کنم یعنی که خداوند اینها منم، اکنون درین مصوّرات نظر می کن و در عشق من زار زار می گری که همه چیزها زاران و نالان منند و در رخ عاشقان و در رخ معشوقان نظر می کن و عین معانی را همچو اشخاص و قوالب می دان از آنک قوالب بمعانی معتبر است و عشق را عاشق 2 من دان و در حقیقتِ وی نظر می کن که عشق چه خروشها و چه حالها داره و همچنین در عین نیازها و بیچارگیها نظر می کن تا پیچ پیچهای ایشانرا می بینی و بیچارگان را که بدست ظالمانست نظر می کن تا مدهوشی ایشان را مشاهده کنی اگر تو می خواهی تا تعظیم الله و بزرگ داشت 3 الله بر تو مستولی شود درین مواضع که اثر بزرگواری الله دریشان پدید آمده است نظر کن که فعل بمحلّ فعل و بکثرت محلّ فعل ظاهر شود و چون از الله یاد کنی ناظر الله باش بطریق هیبت و تعظیم نه آنک
p.225
در صورت مخلوقی خود نگری چنانک کسی چون بخدمت خداوند گار خود ایستاده باشد هماره نظر بوی کند و در وی نگران باشد کی بصورت خود فرو نگرد هر کسی دعوی محبّت الله می کند بنوعی دیگر گرسنه می باشد که محبّت الله درین است و یکی خوش می خورد که محبّت الله در این است و یکی ریاضت می کند که محبّت الله در این است و یکی معطّل و کاهل می باشد در کسب و کار که محبّت الله در این است و یکی جدّ می کند که محبّت الله دراین است و هیچ ازین دعاوی را برهانی نیست، الله یک طریق را معین کرد مر محبّت خود را تا عذرها منقطع شود و آن راه انبیا و رسل است علیهم السّلام و متابعت ایشان و دوست داشتن ایشانست که قُلْ اِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللهَ فَاتَّبِعُونی یُحْبِبْکُمُ اللهُ b و اگر هزار مؤمن با یکدیگر دوستی دارند از آنهمه کرا درجه بلندتر باشد این دگران را بدان درجه برسانند که اَلْمَرْ مَعَ مَنْ احَّبَهُ و همچنان بنگر کرا درجه بلند تر باشد از پدران و فرزندان ایشان را دوست دار و با ایشان بگرو و متابعت ایشان کن تا شما را بدرجۀ ایشان برسانند که اَلْحَقْنٰا بِهِمْ ذُرِّیَتَهُمْ c باری اگر طاعتی نداری دوستی با مصلحان می کن و ایشان را دوست می دار بلک با همه خلق دوستی می دار تا هر گروهی ازیشان که از اهل درجاتند ترا بدرجۀ ایشان برسانند بدوستی (والله اعلم).
pp. 224 - 213
a قرآن کریم، سورۀ ۹، آیۀ۱۱۱. ۱ _ن: بمعنی کافی ندانستی. ۲ _ن: معشوق. ۳ _ص: بزرگوار داشت. b قرآن کریم، سورۀ ۳، آیۀ۶و۳۱. c سورۀ ۵۲، آیۀ۲۱.