(version 2β)

Ma'arif

p.315
فصل ۱۹۸

بِسْمِ اللهِ ٱلرَّحْمٰنِ ٱلرَّحِیْمِ

بخواب میدیدم که مرغان سپید کلان کلان از غاز کلانتر می پریدند و تسبیح صریحاً میگفتند یکی میگفت اَلْحَمدُ ِللهِ عَلَی کُلِّ حَالٍ و یکی دیگر تسبیح دیگر میگفتی و دیگران همچنین ولیکن مرا یاد نماند تأویل کردم که آن فرشتگانند که بدان صورت خود را بمن نمودند که شکر و تسبیح می باید گفت بهر حال و همچنان که آن مُسَبِّحان نهانند در بیداری صد هزار مُسَبِّحانند مر الله را در پردۀ غیب که چون در عدم نیک نگاه کنی و تأمّل کنی همه مسبّحانرا ببینی از آن عدمی که الله چیزها را در آن کسوة هستی می دهد و عیسی را و موسی را و همه احبّا را در آنجا ببینی، شبی دیگر میان خواب و بیداری بودم که چیزی دیدم در صورت آهویی می‍آمد و دهان دراز کرد و گرد فرق و پیشانی من میگردانید و هم براین شکل کلانتر و کلان‌تر شدن گرفت و نزدیک بود تا سر مرا و همگی مرا بگیرد و فرو خورد بیهوش خواستم شدن باز لاحول کردم و یقین کردم که دیوست و دل را بر قرار داشتم آن حالت از من برفت و خلاص یافتم اکنون دانستم که شکل مصروع گشتن همچنان می‍بود که خیال پدید می آید زود آدمی را بنهیب از وی می بر‌باید و هرچه خواهد آن دیو با وی میکند تا بدانی که الله را در پردۀ غیب چه خلقانند، در خواب می‍دیدم که چیزی شور می‌خوردم چنانک بنهای دندانم و گوشت دندانم شور گشتی چون بیدار شدم اثر شوری میدیدم حاصل الله چون آدمی را از آن روز باز که هست کرده است او را گویی در کوچها و درهای بهشت و دوزخ می‍برد و می نماید از آثار بهشت و دوزخ از دور از پانصد سال راه و جزای کارهای نیک در همه مقدّمه بوی می رساند و جزای کارهای بد از خیانت و تباهی و شومی آن بوی الله می رساند و هرروز او را اثری دیگر می نماید و او را چون گویی غلطان کرده است و بتدریج می غلطاند و منتهای این خوشیها

p.316
ببهشت است و منتهای این بدیها (در) دوزخ است حاصل همه کارهای الله را از کیفیّت نفی میباید کردن و اعتراض دور می کنی و بی‌چگونه می‌غلطی در کارهاش چون گویی که با چوگان هیچ اعتراضی ندارد، این آیت می‍خواندم که وَ هُوَ بِالاُفُقِ الْاَعلْیٰ ثُمَّ دَنیٰ فَتَدَلّیٰa پیش خاطر آمد صد هزار آثار آسمانی از ستارگان سعد و نحس و گرما و سرما و صد هزار چیزها که در ضبط ناید بزمین هر زمان می‌پیوندند و هر لحظه آن آثارها بزمین می‌رساند چه عجب که اگر جبرئیل را بزمین رساند کم از طرفةالعینی و محمد را بآسمان رساند، سئوال می‍کرد گهواره گر که چون حکمهای الله ازلیست پس ما بچه کاریم جواب گفتیم که ازلی چه بود و حکم رانده شده است چگونه بود پس بدانک اینکه می‍گوییم این حکم ازلیست مقصود این است که نقصان بر حضرت‌الله روا نیست و حدوث در ذات او روا نیست و کس او را شریک نیست و فعل او و حکم او بکس نماند تا چنانک در کار ما آید که این چگونه بود و آن چگونه بود در کار او نه آید و چگونگی1 ندارد خویشتن را کور ساز و همان انگار که این جهان را و صورت‌های او را هیچ ندیدۀ و کوروار بنشین هر اثری که بتو رسد می‌نگر که این از کجاست و چگونه می‌آید (والله اعلم).

p. 316
a. قرآن کریم، سورۀ ۵۳، آیۀ ۷ و۸. ۱_ ن : و چگونه.