p.151
فصل ۱۰۸
چیزی خورده بودم در خود همه نان وآب می دیدم1 الله الهام داد که این همه نان و آب و میوهاست که زبانها دارند و بآواز و نیاز مراثنا می گویند یعنی آدمیان و حیوانات و پریان همه غذاهااند که زبان و آواز و نیاز و ثنا و حمد من
|
p.152
گشتهاند پس برین قیاس ذات ستارگان احوال ایشان شد از سعد و نحس و آن سعد و نحس هوا شد و هوا آب و زمین شد باز نبات شد باز حیوان شد و حیوان آدمی و زبان2 و ثنا و حمدالله شد و قهرالله شد و رحمتالله (شد3) پس از الله صفات او را می گشایم آثار را می گشایم الله را و صفاتالله را می بینم چون در طعام و نان و آب در اندرون خود و در اجزای خود نظر می کردم همه را شکافته و شاخهای گل گشته می دیدم و از دهان شاخهای گل زبانها (و ثناها4) و تسبیحها می شنیدم و میوهای او عقل و تمیز و روح می دیدم ازین معنی بود وَاِنْ مِنْ شَیْئی اِلَّأیُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ a چون همه گلستان و راحت جان دیدم که از اجزای من رسته است باز ازین شاخهای حمد و ثنا حَوْرا و عَینا دیدم که پدید می آمد و آن حَوْرا و عَینا عین خوشیهاست و مزهاست و نظر می کنم که الله از میان طبعها و هواها چند هزار آرزوانهای حیوانات بی نهایت بدید می آرد و آن ولدان مخلّدون را ماند و چند هزارعشقهای گوناگون را بدید می آرد بی نهایت و آن حَوْرا و عَیناست و چند هزار گرسنگی و تشنگی و آرزوی طرب بی نهایت بدید می آرد و آن چهار جوی و میوههای بهشت است چون تشنگی زیاده بود تسنیم و سلسبیل بود الی غیر ذلک من المعانی که چون آنرا کسوت صورت دهند بهشت باشد اکنون در الله نظر می کنم که چه خوشیهای بی نهایت می تواند نهادن در هر چیزی از آب و نان و شهوت و اینهمه از اثر مزۀ عشق است و زندگیها همه از عشق است باز نظر کردم هیچ زندگی از خوشی و مزۀ عشق قویتر نیافتم خوف جلال و خوف عبودیّت و تعظیمالله همه از بهر مزۀ شهوت و خوشی رسانیدن الله است اکنون هیچ اثر الله قویتر از عشق نیامد و عجبتر از عشق نیامد و زندگی قویتر از عشق نیست و من الله را بهر این دایم یاد می کنم و مشغول بالله می باشم (والله اعلم).
|
pp. 151 - 152
۱
_ ص: دیدم.
۲
_ ص: و بآن.
۳
_ ص: ندارد.
۴
_ ص: ندارد.
a
. قرآن کریم، سورۀ ۱۷، آیۀ ۴۴.
|