(version 2β)

Ma'arif

p.159
فصل ۱۱۳

تَبارَک الّذی بِیَدهِ الْمُلْکُ a می خواندم سرم و استخوانها ام درد می کرد گفتم ای بزرگواریکه استخوانهای من از تجلّی تو و از تجلّی صنع تو چون طور موسی بر خود پاره پاره می شود و این استخوانهای من و اجزای تن من نشان وَ اِنَّ مِنَ الْحِجارَةِ لَمَا یَتَفَجَّرُ مِنْهُ الْاَنْهَارُ وَ اِنَّ مِنْهَا لَمَا یَشَّقَّقُ فَیَخْرُجُ مِنْهُ الْمَاءُ وَ اِنَّ مِنْها لَمَا یَهْبِطُ مِنْ خَشْیَةِ الله b دارد و از این معنی خبر می دهد که بِاَنّ رَبَّکَ اَوْحٰی لَهَا اکنون بهرچه نظر می کنم و چشمم و نظرم بر خاک و صورت جهان و بر اجزایم و بر جمادی جهان می افتد هر جزوی را ازینها چون دانۀ شفتالویی می بینم که در آن دانه باغهاست الله را و در آن باغها غذاهاست بر تربیتهای صاحب روح و عقل را و ادراک را و عشق را و مزه را و مصاحبتها را و سماعها را از آن باغ غذاهاست و صد هزار آسایش است و چون نظاره می کنم بالله بمعنی خداوند صد هزار عجایبها و عشقها و مصاحبتها و شهوتها و قُبلها می بینم و هر لحظۀ چند هزار آبهای خوش و بادهای لطیف و گلزارهای عجب در هر طرف می بینم و چندان در وجه کریم الله بمعنی خداوندیش نظر می کنم که مستغرق می شوم گویی که فعل الله فعل من است و فعل من فعل الله است و آن مزهای عشقها و خوبیها و آبها و بادها و سبزها و گلزارها و چشمها همه از من روان می شود 1 و پیدا می شود و من آن همه را می بینم و در مزۀ آن غرق میشوم اکنون کسی مزه چیزیرا آنگاه یابد که همه عمر آن را باشد و در آن ماند تا از آن مزه بیابد نیز دخل مزه در دل ورزیدن همچنان باشد که اگر کسی در زمین گل سیر و

p.160
پیاز کارد چندانک بیندیشد و چشم باز کند و مشاهده کند سیرزار خود را بیند و مزۀ آن را یابد هرگز از آن سیرزار مزه ترنج و نارنج و نارخندان و سیبهای لعل را نیابد اما اگر تخم مزۀ دینی کارد در دل الله او را مزۀ دینی دهد و اگر تخم مزۀ دنیاوی کارد در دل الله او را مزۀ دنیاوی دهد اکنون تخم مزۀ دین من در دلم آنست که الله مرا جذب می کند و من در وی محو می شوم و او می شوم چنانک هوا آب لطیف را نشف می کند همچنان الله روح لطیف مرا نشف می کند و بخود می کشد چو این را مشاهده کردم گفتم بیا تا اندیشۀ خود را در تعظیم الله و محبّت الله پاکیزه دارم و بپسند الله مقرون گردم و ظاهر کالبد و باطن دل را بتعظیم و محبّت الله بی قرار دارم تا باز مردود الله نباشم چون کالبدم باحوال خود مشغول شود بیا تا باطنم را بتعظیم و محبّت الله آراسته دارم تا ترس بر هر دو نباشد زیرا چو ترس و وهم منقطع می شود می بینم که جام در جام است و ساقیان هموار ایستاده‌اند از الله و بمن شرابها می چشانند و دستهای ریاحین و گل می رسانند اکنون سرمست عشق الله و محبّت الله و تعظیم الله باشم هر گاه باحوال ظاهر و کار دیگر مشغول شوم آن ذوق شراب و مجلس انس نمی ماند از آنک مشغولی بغیر الله عربده باشد و عربده راحت شراب و سماع و ذوق را ببرد (والله اعلم).

p. 159
a . قرآن کریم، سورۀ ۶۷، آیۀ ۱. b . سورۀ ۲، آیۀ ۷۴. ۱ _ ن: باشد.