(version 2β)

Ma'arif

p.191
فصل ۱۳۱

اَلَمْ نَجْعَلِ الْاَرْضَ مِهادًا aاجزای زمین را بهم‍دیگر پیوستیم و ترا بروی نشاندیم چون پادشاهان بر کرسی و یا تن ترا فراهم آوردیم و روی ترا بروی نشاندیم و تو از ما جدا نیستی درین تصرّفها و متّصل نیستی خود را گفتم که این ذکر نعمت از بهر آنست تا در الله نظر می کنی و در این نعمت که عطای الله است نگاه می کنی و جمله اجزای تو ببزرگ داشت الله مستغرق [است] و بیهوش می بود اکنون آه می کن و با مریدان می گوی که همین گویند که خداوندا ما را از آه کردن گستاخانه و بی با کانه نگاه‌دار، آه ترس جاه و خجلتمان ده و آه شوق الی لقائک و آه رجاء الی نعمائک مان ده

p.192
وَالْجِبالَ اَوْتَادًا b اگرچه کوهها را قوی ساخته‌ایم و میخ زمین کرده‌ایم نتوانیم که شما را نیز شخصهای با قوت و نیرو و پاینده دهیم در بهشت با آنک اهل اسلام و اهل دهر متفّقند که کوه ذرّه ذرّه جمع شده است وَ خَلَقْنٰاکُمْ اَزْوٰاجاً روی شهر جهان را بشما آراسته گردانیده‌ایم که جنس جنس چون عاشقان با معشوقان نشسته‌اید اِخْوٰانَاً عَلىٰ سُرُرٍ c ویا شما را جفت آزروانها و شهوتها گردانیده‌ایم و جفت و دوست جان گردانیده‌ایم وَجَعَلْنٰا اللَّیْلَ لِبٰاساً d و نظر کن در آن زمان که ما لحاف شب را بر شما چگونه می پوشانیم و شما را بعالم دیگر می بریم و ما از شما منفصل نیستیم نتوانیم که شما را بعالم غیب بریم وَ بَنَیْنٰا فَوْقَکُمْ سَبْعاً شِدٰاداً d درجات بهشتیانرا نیز بتوانیم دایم داشتن وَجَعَلنٰا سِرٰاجاً وَهَّاجاً d در مصنوع ما نمی توان نگریستن در ما چگونه نظر کنی تا ترا نظر ندهیم اکنون در ما نظر می کن چو ما از تو منفصل نیستیم تا نظرت قوت گیرد و تواند نگریستن ما ترا نظر دادیم که آفتاب را می بینی و بآفتاب نطر می کنی نتوانیم ترا حوریی دادن که نور رویش آفتاب را غلبه کند و تو آنرا چو نظر کنی بینی که تجّلی الله است که از وی می تابد همچنانک کسی بکار خیر مشغول می باشد مزه می یابد و خوش می شود و پر ذوق می باشد آن خوشی و آن مزه شراب الله است که او را می نوشاند از آن کار خیر و از مزۀ آن او را مست می گرداند پس آن کار همچون جامیست سرمستی و خوشی از جام نباشد از آن شراب باشد که در جام است اکنون کسی که طلب الله کند و بکار آخرت و خیر مشغول شود او را مستی میدهد از حقایق آن جهانی تا او خوش دل می شود و سرخ رو می شود و بر می افروزد از مزه و خوشی آن و امّا کسیکه بکار خسیس و کار این جهان مشغولست و مزه و خوشی
p.193
ازین می یابد و سرمست می شود این نیز همچون جامیست (و شراب و مزۀ آن از قهر الله است نه ازین جامست!) که کار خسیست تا آنکس که در آن کار خسیس است در عذاب می باشد از قهر الله پس سرمست در طلب الله و در کار آخرت باشی به از آنک در کار دیگر باشی و آدمی مختار است و این آسمانها و زمینها تبع‌اند مر مختارانرا از آنک اینها از بهر نفع و ضرر باشد و مختار داند نفع را و ضرّرا و مختاری در عرصۀ زمین قویتر از آدمی نیست پس آسمانها و زمینها و همه چیز که هست همه تبع مؤمناست اگر اقلیمها و شهرها و حصارها تبع یک آدمی باشد چه عجبت می آید و چندان دولاب و چرخ و سنگهای آسیا و باغها و انبارها و کاهدانها و گلّهای ستوران و شکاریها این‍همه در جسم و شخص و پیکر کلان‌تر از شخص آدمی است و (تَبع آدمی است 2) و آن شخص آدمی همه تَبع دل پر خون ویست و آن دل وی تَبع یک خطرت و اختیار روحست که معیّت است تا بدانی که اگر فلکهای آسمان و طبقات زمین فدای آدمی ضعیف و مسخّر وی باشد چه عجب باشد اکنون وَجَاهِدُوا فِي اللهِ حَقَّ جِهادِهِ e یعنی بهمان‍قدر که سعادت ابد طمع می داری و بهمان‍قدر که رنج آخرت ترا زیان دارد بکوش تا جذب نفع کنی و دفع ضر کنی و دین اسلام مونس شناختن است که وَ هُوَ مَعَکُمْ اَیْنَماکُنْتُمْ f مٰا یَکونُ مِنْ نَجْویٰ ثَلثَةٍ اِلّا هُوَ رَابعُهُمْ وَلَا خَمْسَةٍ اِلَا هُوَ سَادِسُهُمْ g وَ نَحْنُ اَقْرَبُ اِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ h این همه بیان آن می کند که الله مونس مؤمنانست و طالبانست و شک نیست که حالت آنکس که مونس [دارد خوشتر از آن کسیکه مونس ندارد و آن کس که مونس] ندارد هیچ کس او را فریاد نرسد و هیچ کس ندارد که با وی غم دل تواند گزاردن و سخنی تواند گفتن و بوی تواند مشغول بودن و مونس الله است هر که طالب الله نباشد که الله را بیابد تا الله مونس او شود آن کس مرده باشد و دل
p.194
بمرده مشغول نباشد و نپیوندد و اگر کسی را پیش نهاد او مونسی نباشد هرگز با هیچ کاری و عمارتی و احوالی مشغول نشود و بهیچگونه کاری قرارش نبود و مؤمن را با ارض و سما و جماد از بهر آن آرام باشد که نظر او ازینها بالله است و آرام بالله می گیرد. (والله اعلم).

pp. 191 - 193
a . قرآن کریم، سورۀ ۷۸، آیۀ ۶. b . قرآن کریم، سورۀ ۷۸، آیۀ ۷، ۸. ۱ _ ص: تقوی. [در این صفحه علامت ۱ ندارد.] c . قرآن کریم، سورۀ ۱۵، آیۀ ۴۷. d . سورۀ ۷۸، آیۀ ۱۰، ۱۲، ۱۳. ۲ _ ص: ندارد. e . قرآن کریم، سورۀ ۲۲، آیۀ ۷۸. f . سورۀ ۵۷، آیۀ ۴. g . سورۀ ۵۸، آیۀ ۷. h . سورۀ ۵۰، آیۀ ۱۶.