(version 2β)

Ma'arif

p.265
فصل ۱۶۸

اَفَمَنْ کانَ مُؤمِناً کَمَنْ کانَ فَاسِقاً a مؤمن آنست که امید

p.266
دارد بخوشی و بی ترس باشد و زندگی حیوان بامید و طبع و یا از سهم و ترس باشد و اگر این هر دو نباشد پژمرده و یا مرده باشد پس مؤمن زنده آمد و فاسق مرده آمد اَوَمَنْ کانَ مَیْتاً فَأَحْیَیْناهُ b پس اگر کسی خواهد تا زنده باشد بنزد کسانی باشد که آن کار او را و پیش نهاد او را معتقد باشند و آنرا می ستایند و بخوبترین وجهی یاد می کنند و فواید و عواقب آن بدید می کنند تا آن جمال آرزوانه نیکوتر نماید از انک بیاد ثنا و ستایش و مشّاطگی بیان آن جمال پیش نهاد متضاعف می شود و بترک بیان و ثنا جمال مراد کم می شود و آن سبزه و باغ آرزوانه پر گرد و خاشاک شود نظر بخضر و آب روان زیادتی نور بصر و بصیرت باشد از بهر این معنیست که هر جنس بجنس خود میل می کند که پیش نهاد همه یکی باشد و بسبب اجتماع آن جمال متزاید شود و زندگی ایشان بیشتر شود اگر چه جمال بکمال [چون] چند روز چشم را نشوید و بینی را پاک نکند از خِلم و خُلّه هر روز ریش ناک شوند و دهن گنده شود و آب رخسار برود همچنانک آن مزرع را و خیار زار را خَونکند و خاکهای با قوّت با آن یار نکند آن نیکو بر نیاید و نیز درکم و کاست افتد اگر دست از وی بداری، نیز اگر بیان و ثناء کار دین نباشد و مصاحبت با یاران دین نباشد جمال دین را طراوتی نماند و ترا زندگی نماند و ترا ارزندگی نماند، گفتم ای الله همه خلقان ترا مشاهده می کردند بقدر آن آثار که بدیشان می رسید از ضرّ و نفع از خود می خواستند تا با تو سخن گویند یکی دهر نام می کرد یکی طبع نام می کرد و یکی نجم [نام] می کرد و یکی عدم و یکی موجب و یکی نه عدم و نه موجود چنانک تاج زید می گفت خدا نمی یارم گفتن می ترسم که آن حالتم برود چنانک کسی بر یکی تسبیح خو کرده باشد نیارد تسبیح دیگر گفتن که نباید مشوّش شود و آب مزه برود چون خو کرد بران ذکر گفتم این ازانست که کار شما چون شکل پشه باشد اکنون هر کس از خود نامی می نهاد مر الله را اسما فرستاد بر زبان انبیا علیهم السّلام [که] مرا بدین نامها خوانید (والله اعلم).

pp. 265 - 266
a . [قرآن کریم،] سورۀ ۳۲، آیۀ ۱۸. b . قرآن کریم، سورۀ ۶، آیۀ ۱۲۲.