اِنَّ الَّذِینَ فَرَّقُوْا دِینَهُمْ وَکَانُوا شِیَعاً لًسْتَ مِنْهُمْ فِي شَیْئٍ اِنَّمَا اَمْرُهُمْ اِلَى اللهِ ثُمُّ یُنَبِّئُهُمْ بِمَا کَانُوا یَفْعَلُوْنَ a همه سود و آرزوهای تو چون بادیست بر پشت باد سواره شوی ندانی که بیندازدت و برود و دین هر کسی آنست که همه رنجهای وی بوی خوش شود هر کرا دل او منزل این جهانی باشد بی قرار و سرگردان باشد ازانک این جهان سرگردانست گاهی چرخ زیر گاهی زبر چنانک کسی در کشتی راه کند گاهی از اوج و گاهی در موج و گاهی در گرداب و هر کرا دل دران جهان باشد دلش با قرار باشد که دار القرارست و در دین اسلام است همچنانک کسی در خشکی منزل دارد از موج و گرداب امان دارد تو کیش قربان تیردان و کمان دان داری نه کیش و ملّت قربان و تقرّب بحضرة الله داری اگر تو می گویی کیشی دارم امّا دو گواه داری که دروغ می گویی : یکی حالت شادی که چون شادی بیابی از کیش فراموش کنی معلوم شد که مقصود تو از کیش شادی بوده است نه کیش و گواهی دیگر رنجست چون رنج پیش آمد از ملّت فراموش کردی معلوم شد که مقصود تو از ملّت بی رنجی بوده است چو فایده حاصل نشد ترک وی گفتی پس مذهب تو همان آمد که
|
آیت خواند قُلِ ٱدْعُوا اللهَ اَوِ ادْعُوا الرَّحْمـٰنَ b یعنی در خدایی او نظر کنی بهر وجهی که باشی زندگیت دهد تا الله قوّتهای عارضی و عرضی شما را بدید نکند این شهرها و ایوانها و منارها بر پای نتوانید کردن تا الله را قوّة نباشد این جبال را سیات و این آسمان را در هوا چگونه نگاه دارد وَالسَّمَاءَ بَنَیْنَاهَا بِاَیْدٍ وَاِنَّا لَمُوْسِعُونَ c چون حاصل جهان چیزی نمی بینی در تو جنبشی بدید نمی آید در چیزی چون عجبی و آرایشی دیدی در تو جنبشی بدید آمد و زنده شدی و چون آن رفت باز مردی و