(version 2β)

Ma'arif

p.271
فصل ۱۷۲

سؤال کرد که عبّاس و عمر رضی الله عنهما بآیتی که می شنیدند چندان می گریستند و ما چندان می شنویم و نمی گرییم گفتم، آری ایشان زشتی کفر را دیده بودند تو ندیدۀ جانوران کعبه گستاخ‌تر باشند و نیز ایشان بناز و تنعّم چون شاخ‌تر بودند و چون آتش بدیشان می رسید زود آب روان می شد امّا ترا رنجها خشک گردانیده است تو بآتش می سوزی و خاکستر می شوی این رنج ترا ثواب بیش از آن باشد یَوْمَ یُحْمیٰ عَلَیْهٰا a آتش حرص تو چنین [سر] زده است آتش قیامت را چه منکری این حرص تو درکۀ دوزخ است هَلْ امْتَلأتِ وَ ثَقُوْلُ هَلْ مِنْ مَزِیْدٍ b چنان حرص بدید آمده است که مسام امور غیب را بر تو مسدود کرده است تاز کوة را حق نبینی از دهان اژدهای کوه زر برون آوردی اگر بدهان اژدهای دوزخت دهند چه عجب بود زر را در صندوق کوه و در را در قعر دریا از بهر آن کردند که جهان سرای تعبست لٰا تَظْمَأُ فِیْهَا وَلا تَضْحیٰ c اکنون مؤمن باید که بر ره صواب رود هرچه رد راه از زن و فرزند و مال فرو رود و راه زنند و شیر خورد و پلنگ خورد آن همه از راه نزدیک بمنزلی می رسانند از آنک تو ضعیفی و از بهر تو آماده می دارند چنانک یوسف صلوات الله علیه

p.272
بن یامین را بسرقه بگرفت از آنک هرچند باسم خوشی بخواستی ندادندی مؤمنرا هرچند بخوشی مال و فرندان خواهند او ندهد باسم قطع طریق از وی بستانند امّا چون بمنزل رسی اشتر و بار خود آنجا یا بی لاجرم آن همه را گرد می کنند اُولٰئِکَ علَیْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ اُولٰئِکَ هُمُ الْمُهْتَدونَ d ازین قبیل بود لَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوْا فِیْ سَبِیلِ اللهِ اَمْوَاتاً بَلْ اَحْیَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ e این همه چیزها آب و خاک و هوا گردد ولیکن ما تضمین کنیم که یا وی را و یا مثل وی را بازده نبینی 1 که ستارگان و آسمان را بگوییم و هوا و خاکرا گوییم که از حیوانات و فوا که و اموال چه چیزها برده‌اید باز دهید خربزه و خیار با درنگ و همه رنگها باز داد یارب که این کار 2 این چیزها را می ببرد کجا نگاه می دارد و در کدام خزینه می نهند و باز از کجا بیرون می آرد شش جهت عبارت از عدم هر جهتی باشد نسبت بجهت دیگری و یکجهت سویی از سویها بود که منهدم بود بسویهای دیگری پس محال بود این عبارت بر الله (والله اعلم).

pp. 271 - 272
a . قرآن کریم، سورۀ ۹، آیۀ ۳۵. b . سورۀ ۵۰، آیۀ ۳۳. c . سورۀ ۲۰، آیۀ ۱۱۹. d . قرآن کریم، سورۀ ۲، آیۀ ۵۷. e . سورۀ ۳، آیۀ ۱۶۹. ۱ _ ظ: باز داده بینی. ۲ _ ظ: بارب، انگار که.