خوشی و ناخوشی این عالم و رنج و آسایش این جهان مستدلّ شقاوت و سعادت ابد نباشد که مؤمن و غیر مؤمن را این معنی شامل است امّا دو نام است که در جهان روان کردهاند بد و نیک که اگر این دو نام نبودی وجود بر عدم نچربیدی و آدمی و خاک و افلاک برابر بودندی تفرقه میان این دو نام چون عَلمی در هوا کردند و آن متابعت انبیاست علیهم السّلام الَّذِیْنَ کَفَرُوْا وَ صَدّوْا عَنْ سَبِیْلِ اللهِ اَضَلَّ اَعْمَالَهُمْ وَالَّذِیْنَ آمَنُوْا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَ آمَنُوْا بِمَا نُزِّلَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَهُوَ الْحَقّ مِنْ رَبِّهِم a. خویشتن را مباش تا هم خالقت دوست دارد و هم خلق و هرگاه 1 مر خود را بودی هم خالقت دشمن دارد و هم خلق. اکنون اگر خود را باشی مطرود هر دو باشی همه غم تو بر تو افتد و اگر خود را نباشی که دیگران را باشی مربّیات هم خالق بود و هم بندگان وی آخر چو مربّی خالق بود و بندگان وی بود ضایع نمانی اکنون در جنّت حوریان باشند که الله ایشان را از زعفران و مشک و عنبر و کافور آفریده باشد عجبت آید از زعفران و مشک و عنبر و کافور که حور بود چه مزه باشد تو که اصل پلید داشتی و هر چهار رنگ ترا بود آب منی چو کافور از بعد آن زرد آب شدن چون زعفران و علقۀ سوخته رنگ شدی چون مشک و مضغه چون عنبر اشهب چون از چنین اصل پلید چنین صورت آفریند از چنان اصل پاک دانی چگونه باشد حور نماز چون