یَا اَیُّهَا الَّذِیْنَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوْا بِطَانَةً مِنْ دُوْنِکُمْ لَا یَأْلُوْنَکُمْ خَبَالًا وَدُّوا مَا عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضَاءُ مِنْ اَفْوَاهِهِمْ وَمَا تُخْفِیْ صُدُوْرُهُمْ اَکْبَرُ قَدْ بَیَّنَا لکُمُ الْآیَاتِ اِنْ کُنتُمْ تَعْقِلُوْنَ a. در آن حالت که بدوستان دینی باشی دل تو برحم و شفقت و نیکوخواهی اهل اسلام و بزرگ داشت و دوستی انبیا و مجاورت ملایکه آراسته باشد این از آنست که از تنۀ درخت کالبد تو میوهای خوشبوی سرایر ملایکه بعالم غیب نقل می کنند و آن بوی خوش ترا مزیّن گردانیده است براحت و رحمت و تعظیم و چون بدان عالم روی اینچنین میوها بینی غم چه می خوری عاشق الله باش تا از همه رنجها و غمها خلاص یابی اکنون غم مخور اگر الله چیزی دادستت از آن بسیار اندکی در راه وی بباز و اگر ندادستت فارغ بنشین و غم مخور جنگ همه با اختیارتست چون اختیار تو رفت جنگ نماند اگر شهوت ندهند فرو مردۀ و اگر زیاده از طاقت تو دهند چون شیشه از آن باد بطرقی هر چند کار بیش کنی قدرتت بیش دهند که دخل باندازۀ خرج است چون نازکی ورزی و صرفه کنی در خرج کردن قدرت و قوّت کم دهند که قدرت از بهر فعلست چون فعل نکنی قدرت ندهند پس اختیار را بمان وَلَا حَوْلَ وَلَا قُوَّةَ اِلَّا بِاللهِ الْعَلِّيِ الْعَظِیْمِ بگوی هر تدبیری که در آید لاحول کن تَحوّل کن از قوت و تدبیر خود هر ندامتی که ترا از معصیتی پیش آید لاحول کن که بخود کی توانم این را راست کردن ترک این ندامت بگوی و اگر رغبت بطاعت می کنی می گوی لاحول، از عظمت الله