(version 2β)
Ma'ārif
No.
chapter
subtitle
page
1
1
بسْمِ اللهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحیم
pp. 1 - 6
2
2
وجود آدمی نیست مگر مدّعی شرکت الله...
pp. 7 - 14
3
3
الله گفتی حیرت گفتی ای کسی که چشمها در وجه تو متحیراند از نغزی...
pp. 15 - 22
4
4
بورزیت ای اصحاب تا محبّت یکدیگر حاصل کنید آخر خاک را میبورزیت حبّات نبات حاصل میشود...
pp. 23 - 29
5
5
سپیدۀ قُلبک با روغن سند روس حل کنند همچنان سرد در طرقیدگی پای و دست مالی یک دو بار نیکو شود...
pp. 30 - 39
6
6
لفظهاءِ دینی که وعظ کرده بودم باشبهه مییافتم که چنین میگفتم...
pp. 40 - 51
7
7
باز قومم برقرار نمی شدند گفتم من رفوگری میکنم و احوال شما را نظمی میدهم...
pp. 52 - 61
8
8
بچه میخروشید گفتم در خود عاجزی در غیر خود بطریق اولی بود چون بدست تو مرمّۀ ایشان نبود...
pp. 62 - 69
9
9
رسن تقدیرْ یکی را بینی در فساد افتاده هرچ از موروث یافته در آن در باخته...
pp. 70 - 74
10
10
اِنَّ الَّذینَ قالوارَبُّنَا اللهُ ثُمَّ اسْتَقاموا فّلاخَوْفٌ عَلَیْهِم وَلاهُمْ یَحْزَنونَ
pp. 75 - 98
11
11
تاج زید گفت که هر کسی را مطلوبی است و او بندۀ آن مطلوب باشد ما را مطلوبی نباشد تا بنده نباسیم...
pp. 99 - 107
12
12
فی نیّة و ضوء لواشترط ههنا انّما یشترطُ لزیادة تعظیم بالعُرف...
pp. 108 - 127
13
13
نهال باشد که بلند شود و چون سر در هوا کند آن حیوة که حاصل کرده باشد خرج کند...
pp. 128 - 135
14
14
قاضی صاعد گفتی مریدی را که نزد وی آمدی ما را خلوتی است در انجمن...
pp. 136 - 146
15
15
آن یکی دستار صدقه داد گفتم دیگران سر در باختهاند تو دستار در باز...
pp. 147 - 157
16
16
اَللّهُمَّ
یعنی ای بار خدای ما را خیر خواه
اُمَّ بِناخَیْراً
بهر حالتی یقین ما [ن] میدهی...
pp. 158 - 168
17
17
یکی دعوی عشق زنی میکرد گفت شب بیامد و منتظر میبود تا معشوقه فرو آید...
pp. 169 - 182